ولادت حضرت زینب سلام الله علیها اسوه صبر واستقامت و روز پرستار مبارکباد
کربا در کربلا می ماند اگر زینب نبود نینوا در نینوا میماند اگر زینب نبود
بی بی زینب کبری سلام الله علیها دختر امیر المومنین وحضرت زهرا صلوات الله علیهما یک شخصیت بی نظیروممتاز است از نظر معنوی به جایی رسیده است که زبان از توصیفش عاجز است .
به فرمایش امام سجاد علیه السلام او عالمه ودانشمندی است که معلم ندیده است یعنی علم او لدنی وخدادادی است .
اراده اواراده خداست همینکه در کوفه اشاه به سکوت میکند حتی زنگ شتران هم از حرکت می ایستد .
او تالی تلو معصوم است نائبة الزهرا است
رسالت بزرگی را به دوش کشید وآن پیام رسانی است بعد از روز عاشورا
سلام ودرود خداوند به روح پاک وبدن طیب و طاهرش
میلاد پیامبر اعظم وامام صادق صلوات الله علیهما برهمه مبارک باد
پیامبر رحمت وما ارسلناک رحمه للعالمین
صاحب اخلاق عظیم
دارای صبر زیاد
وتمام خصوصیات اخلاقی را در حد کمال دارا است .
تقارن این دو عید تداعی این است که دین ما ومذهی ما یکی است .
پیامبر از اوصاف بسیار بزرگی برخوردار بود که خداوند اورا می ستاید ومی فرماید تواز اخلاق بسیار بزرگی برخورداری وانک لعلی خلق عظیم
بعضی از این اوصاف را قرآن بیان می کند
1- روف ورحیم بامومنین روف رحیم
2- رحمت وماارسلناک الا رحمه للعالمین
3- شاهد
4-مبشر
5- نذیر و ما ارسلناک الا شاهدا ومبشرا ونذیرا
6- دعوت کننده داعیا الی الله
7- مذکر انما انت مذکر
8- احمد - محمد -کریم - مزمل - مدثر - یس - طه
درمان درد گناه از زبان امام حسین علیه السلام
رُوِىَ أَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِىٍّ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ جَآءَهُ رَجُلٌ وَ قَالَ: أَنَا رَجُلٌ عَاصٍ وَ لَا أَصْبِرُ عَنِ الْمَعْصِیَة؛ فَعِظْنِى بِمَوْعِظَة.
فَقَالَ علیه السلام: افْعَلْ خَمْسَه أَشْیَآءَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ
فَأَوَّلُ ذَلِکَ : لَا تَأْکُلْ من رِزْقِ اللَهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ
وَ الثَّانِى : اُخْرُجْ مِنْ وِلَایَة اللهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ
وَ الثَّالِثُ : اُطْلُبْ مَوْضِعًا لَا یَرَاکَ اللَهُ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ
وَ الرَّابِعُ : إذَا جاءَ مَلَکُ الْمَوْتِ لِیَقْبِضَ رُوحَکَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِکَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ
وَ الْخَامِسُ : إذَا أَدْخَلَکَ مَالِکٌ فِى النَّارِ فَلا تَدْخُلْ فِى النَّارِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ»
(بحار الأنوار ۷۵ / ۱۲۶)
روایت شده که مردی خدمت حضرت امام حسین ( علیه السلام ) رسید و عرض کرد: من مردی گنهکارم و در مقابل معصیت صبر ندارم. پس مرا موعظه ای فرما
حضرت به او فرمودند: پنج کار را انجام بده و هر گناهی می خواهی بکن!
اول اینکه: از روزیِ خدا نخور و هر چه می خواهی گناه کن؛
دوم: از حکومت و مملکت خدا خارج شو و هر چه می خواهی گناه کن؛
سوم: جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن؛
چهارم: هنگامی که فرشته ی مرگ آمد تا جانت را بگیرد، او را از خود دور کن و هر چه می خواهی گناه کن؛
و پنجم اینکه: وقتی مأمور دوزخ خواست تو را در آتش بیفکند، در آتش نرو و هر چه می خواهی گناه کن؛
کمک خواستن عرب بیاباننشین از امام حسین علیه السلام
روزی عربی بیابان نشین به حضور حضرت اباعبدالله الحسین(ع) رسید و عرض کرد:
ای فرزند رسول خدا! من باید یک دیه کامل بپردازم و از پرداخت آن درماندهام. پیش خود گفتم از بخشنده ترین مردم درخواست کمک کنم و کریمتر از اهل بیت رسول خدا(ص) نیافتم؛ لذا اکنون به نزد شما آمدهام.
امام حسین(ع) به او فرمود:ای برادر عرب، از تو سه سوال میپرسم. اگر یکی را پاسخ گفتی یک سوم از دیه را به تو میبخشم، اگر دو سوال را جواب دادی دو سوم و اگر همه را پاسخ دادی تمام دیه را به تو میبخشم.
مرد عرب گفت:ای فرزند رسول خدا، آیا کسی مثل شما از کسی مثل من میپرسد؛ در حالی که شما خود اهل علم و شرف هستید؟!
امام(ع) فرمود: آری! از جدم رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: اَلمَعرُوف بِقَدرِ الْمَعرِفَه نیکی و احسان به اندازه معرفت است و به نقل دیگر آن حضرت فرمود: یا اَعرابی نَحنُ قَومٌ لانُعطیِ المَعرُوفُ اِلّا عَلی قَدرِ المَعرِفَه[1] ای اعرابی! ما خاندانی هستیم که بخشش نمیکنیم مگر به اندازه معرفت اشخاص.
اعرابی گفت:هر چه میخواهید بپرسید؛ اگر دانستم، پاسخ خواهم داد و اگر ندانستم، از شما فرا خواهم گرفت و در همهی احوال، نیرو و توان از جانب خداوند بزرگ است
امام(ع) پرسید: کدام یک از اعمال، بالاتر و برتر است؟
اعرابی گفت:ایمان به خدا
حضرت فرمود:چه راهی برای نجات از هلاکت وجود دارد؟
اعرابی پاسخ گفت:اعتماد به خدا.
امام(ع) سوال کردزینت مرد در چیست؟
اعرابی گفت:علمِ همراه با حلم.
حضرت پرسید:اگر شخص این را نداشت چه؟
اعرابی گفت:مالِ همراه با جوانمردی.
امام(ع) سوال کرد:اگر شخص این را نیز نداشت چه؟
اعرابی گفت:فقرِ همراه با صبر.
حضرت فرمود: اگر این را نیز نداشت چه؟
اعرابی گفت: صاعقهای از آسمان فرود آید و او را به آتش بکشد که حقیقتا سزاوار آن است.
امام(ع) تبسمی فرمود و کیسهای که در آن هزار دینار بود به او داد و انگشتر خود را نیز که نگینش ارزشی معادل دو هزار درهم داشت، به او بخشید و فرمود:
ای اعرابی، طلا را به طلبکارانت بده و انگشتر را برای زندگی خودت مصرف کن.
اعرابی آن را گرفت و گفت: ( اللهُ اَعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَه؛ به راستی که خداوند بهتر میداند رسالت خود را در کجا قرار دهد[2].
[1] موسوعه کلمات الامام الحسین،شریفی. محمود، ص۷۶۵
[2] جامع الاخبار،شعیری، ص 138؛ بحار الانوار، ج 44، ص 96
درباره این سایت